تجربیات زندگی *من و دنیای پرستاری * سلااااااااام خاله.خوبیی؟ اووووووف که چقدر دوست دارم.از روزی که بدنیا اومدی انقدر سرمون شلوغه که اصن وقت نکردم بیام اینجا.همش جیش میزنی یا شیر میخوای پرنیان جون.خوشگله خاله تو فردا 10 روزه میشی! فردا هم قراره یه مهمونی کوچیک واست بگیریم عزیزدلم خاله جون دوس دارم زودتر بزرگ بشی و حرف بزنی.الان که اینطوری نگام میکنی و وقتی باهات حرف میزنم تا آخرش گوش میکنی دوست دارم بخورمت انقدر که نازی الان صدای گریتو بابات شنید بدو بدو اومد پیشت :) من دیگه برم.قول میدم خبرای مهمو حتما بهت بگم عشق کوچولوی من صفحه قبل 1 صفحه بعد آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
|||||
![]() |